امیر علی و نازنین زهراامیر علی و نازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

رنگین کمون زندگی

35 ماهگی...

سلام یک ماه  فقط یک ماه دیگه ما دو تا 36 ماهه میشیم مامان همیشه میگه  سال تحویل عمرم و شروع بهار زندگیم4/4/89بوده ...!همون لحظه ای که چشمای ما به دنیای شما بزرگترها باز شد..همون لحظه ای که با چشم دیدیم کسی رو که نه ماه ما رو در جونش حفظ کرد  همون صدای اشنا که حالا با بغض ترکیب شده بود و ...! یکی از شهر های مهدمون : بهارم و بهارم شادی با خود میارم شکوفه های سفید گلهای تازه دارم سه ماه دارم همیشه فروردین اولیشه اردیبهشت و خرداد ماه های بعدی میشه اگه دوست داشتین شما هم یاد بگیرین ...
6 خرداد 1392

مهد

از شنبه پیش میریم مهد مهدمون قرانیه به ما سوره یاد میدن بازی میکنیم خوراکی میخوریم و...... اینم کیفمون   خدایا شکرت امضا: ...
15 ارديبهشت 1392

مامان

نـاب تـریـن لـحـظـه ی زنـدگـیِ مـا دوتـا.. لـحـظـه ای بـود کـه بـرایِ اولـیـن بـار تـو مـرا بـا گـریـه در آغـوش گـرفـتـی .. و .. و مـن بـا لـمـسِ دسـتـانِ مـهـربـانـت بـر رویِ تـنـم بـا تـمـامِ وجــود درک کـردم.. کـــه تـــو فـــرشـتـه ای هــســـتـــی بـنـامِ "" مــــــــــادر"" .. و تــا زنـده بـاشـم آغـوشِ تـو مـَامـَنِ مـن اســـت.
12 ارديبهشت 1392

34 ماهگی..

سلام ما اومدیم در استانه ٣٤  ماهگیمون این روزا مامان این کتابارو برامون میخونه ما هم اخر هر بیت شعر رو همراش میخونیم هر کی دوست داشت برای ارامش روح مامانم یه دونه صلوات بفرسته فکرای بد بد نکنین ها..!!مسی امضا ما دو تا ...
31 فروردين 1392

31ماهگی

سلام بالاخره وقت شد تا بیایم بگیم بلللللللللله ما ٣١ ماهه شدیم اندر احوالاتمون بدک نیست گاهی مثال دو مرغ عشقیم بر یک شاخه گاهی ... یک روز رفتیم بازدید مهدکودکی که نزدیک منزل بود قرامون یک بهمن بود اما کنسل شد خوب چراشو از ما نپرسین چون ما هیچی نمیدونیم این روزا که یه کوچولو هوا بهتر شده با مامان جونمون میریم پارک کلی بدو بدو میکنیم و بهمون خوش میگذره امیر علی و نازنین زهرا ...
9 بهمن 1391

30 ماهه شدیم

امروز ٣٠ ماهه شدیم ما مان میخواد شب که شد برامون کیک بگیره چونکه بابا تا شب جلسه داره و دیر میاد .راستی بابا هم یادش هست ماهگردمونو میدونه ماامروزدو سال و نیم شدیم دو سال و نیم شدنمون مبارک ...
4 دی 1391

29 ماهه شدیم..

سلام ٢٩ ماهگیمون درست مصادف شد با تاسوعای امام حسین به خاطر همین امروز اومدیم اینجا بابامون تاسوعا رفت مشهد برای من یه عروسک باربی گرفت برای داداش هم یه تلفن امااااااااااااا داداشی یکم بد جنسی میکنه و یکی از پاهای عروسکم و گرو میگیره  بهم نمیده تازه اگه خیلی اصرار کنم کفشاشم در میاره بهم نمیده امضا: نازنین زهرا ...
6 آذر 1391

دیروز روز ما بود!!

دیروز روز جهانی کودک بود صبح دو ساعتی با مامان رفتیم پارک بعد از ظهر هم یکیمون(نازنین زهرا)رفت شهر بازی اسم اونجا هم رنگین کمون بود اما یکیمون (امیر علی)چون خسته بود گرفت خوابید .اما هیچ هدیه ای هیچ کسی به ما نداد چرا؟؟؟ ...
17 مهر 1391

یک ماه کامل تر شدیم!

سلام امروز ٢٧ ماهه شدیم ٢٧ ماهه اومدیم پیش مامانمون و خوشحالیم که هستیم,چون بودنمون به مامانمون زندگی میده راستی چند روزیه وقتی صبح بیدار میشیم صدای صوت قران رو میشنویم که از لپ تاپ مامان پخش میشه گاهی هم ما دو تا صداهایی در می اریم که مامان میخنده ,صدای اقای پرهیزکار قاری قران رو تقلید میکنیم ...
4 مهر 1391